سرزمین مادری

سرزمین مادری

خداوندا هزار حالم حقیر درگه پاکت
سرزمین مادری

سرزمین مادری

خداوندا هزار حالم حقیر درگه پاکت

خیره

خیره مانده بر خویشتن

و ایامی فروردین سرشت

نیم شبانگاهیست پائیزی

دوباره تازیان تلخ سرما

گذران روزهای بی تکرار رویا

امیدمان امروز بود و عهدی ماندگار

خار در چشم ایام

بی دست محبتی که بازگرداند آب رفته را

سفرت به سلامت باد هُر^م  گرم تابستانم

هر کجای این آسمان که می خواهد باشد

در میان بیابانی بی انتها آواز بی هویتی سر خواهم داد